بعد از جنگ سرد، آمریکا به ابرقدرتی در نظام بین الملل تبدیل شد. با فروپاشی شوروی چین نیز فرصت بی نظیری پیدا کرد و در همسایگی دولت هایی تازه استقلال یافته قرار گرفت که بدون کمک، همکاری و حمایت قادر به مدیریت خود نبودند. همین فرصت زمینه نفوذ اقتصادی چین را در کشور های تازه استقلال یافته فراهم کرد. چین از درون قدرتمند شد و ابتدا از میزان تهدیدات داخلی کاست و سپس سیاست خارجی را به عنوان اهرم کسب فرصت های اقتصادی به کار گرفت.
اگر چه مسیر توسعه در چین صرفا اقتصادی می نماید، اما چین همواره برای توسعه پایدار و متوازن تلاش کرده است. و می بینیم که در عرصه سرمایه گذاری در داخل و خارج از سرزمین خود فعال بوده و با اشتغال زایی، تامین محصولات استراتژیک و ایجاد رفاه همگانی در داخل از سرمایه اجتماعی لازم برای ادامه برنامه هایش بهره مند است. چین اخیرا حتی برای محیط زیست هم برنامه ریزی کرده و نمی توان گفت این کشور صرفا رشد و توسعه اقتصادی دارد.
رشد اقتصادی بالای 8% و مستمر چین این پیش بینی را در محافل اقتصادی جهان به وجود اورده که در سال 2030 چین اولین قدرت اقتصادی جهان خواهد بود. چین همواره برای مواجهه درست و مقابله با تغییر و تحولات غیر قابل پیش بینی، طرح هایی انعطاف پذیر تدوین می کند از این رو در دهه های اخیر در برابر هیچ یک از بحران ها به زانو در نیامده است.
آنچه همواره باید مورد توجه قرار بگیرد مسیری است که چین برای تبدیل شدن به ابرقدرتی جهانی طی کرد. حاکمان امروز چین به وصیت رهبران سابق این کشور عمل کردند و 40 سال از رویارویی با جهان امتناع ورزیدند. اگر چین امروز، کشوری تاثیر گذار در نظام بین الملل است؛ باید به این نکته توجه داشت که این کشور چند دهه از هر گونه تنش زایی و تقابل با غرب پرهیز کرده است تا بستر رشد اقتصادی، فقر زدایی و تامین رفاه مردم اش را مساعد نگه دارد.
امروز آمریکا رقیبی جدی به نام چین را در برابر خود دارد که اخیرا با نقش آفرینی در منطقه و نوع بازی اش در قائله اوکراین به خوبی نشان داده که به صورت بالقوه و بالفعل توانایی نقش آفرینی به عنوان یک ابر قدرت در تراز بین المللی را دارد.
چین برای دستیابی به اهداف اش برنامه ای دراز مدت داشت و تنش و تقابل با غرب می توانست موقعیت رو به رشد این کشور را به خطر بیاندازد. از این رو با وجود اختلافات ایدئولوژیک با غرب هرگز در مسیر به کرسی نشاندن آرا و نظرات خود قرار نگرفت و هوشمندانه به شکلی خزنده پیش رفت. چین با حرکت در مسیرهایی که به دور از تقابل و تنش با غرب بودند به جایگاهی رسیده که در تاریخ جهان بی سابقه است. چین امروز در راس نظام بین الملل قرار گرفته درحالیکه حزب حاکم در چین به لحاظ ایدئولوژیکی هرگز آن نظم را نپذیرفته است.
فریدون مجلسی؛ دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل منطقه و بین الملل