ذیالحجه از پاکیزهترین ماههای سال است و معصومان علیهم السلام برای درک بیشتر آن، آداب و اعمالی را بیان فرمودند.
به نقل از روژان نیوز، ذیالحجه یکی از چهار ماه حرام و آخرین ماه در تقویم هجری قمری و از ماههای پربرکت سال است و از آنجا که مناسک حج در آن انجام میشود، ذیالحجه نام گرفته است.
در فضیلت این ماه همین بس که حضرت امام جعفربن محمد الصادق علیه السلام در تفسیر این بخش از آیات 203 بقره و 22 حج که خداوند میفرماید «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فی أَیَّامٍ مَعْدُودات؛ و خدا را در روزهایی معین یاد کنید»، فرمود «أَیَّامُ التَّشْرِیقِ الثَّلَاثَةُ وَ الْأَیَّامُ الْمَعْلُومَاتُ الْعَشَرَةُ مِنْ ذِیالْحِجَّة؛ یعنی منظور از ایام معدودات سه روز یازدهم تا سیزدهم و ایام معلومات (حج22) 10 روز اول ذیالحجه است». (تفسیر قمی، ج1، ص71)
و یا رسول مکرم خدا حضرت محمدبن عبدالله صلّی الله علیه و آله، 10 روز ابتدایی این ماه را از پاکیزهترین ایام سال برشمرده فرمود «مَا مِنْ أَیامٍ أَزکَی عِندَ الله تعالی وَ لاَ أعظَمَ أجراً مِن [فی] خَیرٍ مِنْ عَشْرَ اْلأضْحَی قِیلَ وَ لاَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ، قَالَ وَ لاَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ إلاَّ رَجُلٌ خَرَجَ بِمَالِهِ وَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ لَمْیرْجِعْ مِنْ ذَلِکَ بِشَیءٍ؛ پاکترین و پراجرترین روزها نزد خداوند، دهۀ اول ماه ذیحجه است. سؤال میشود “آیا جهاد در راه خدا به پایۀ آن میرسد؟” میفرماید: خیر، مگر اینکه شخصی به جان و مالش خارج شود و دیگر برنگردد.»
از این جهت است که حضرات معصومین علیهم السلام برای درک بیشتر این ماه، آداب و اعمالی را بیان فرمودند که بخشی از آنها در کتب روایی ما آمده است. یکی از این آداب، روزه گرفتن است. حضرت امام موسیبن جعفر الکاظم درباره فضیلت روز اول ماه رمضان فرمود «مَنْ صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ ذِیالْحِجَّةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ صَوْمَ ثَمَانِینَ شَهْراً.» یعنی هرکه در روز اول ذیالحجه روزه بگیرد، خداوند ثواب هشتاد ماه روزه را برای او درج میکند.
مرحوم شیخ طوسی نیز بیان کرده است: مستحب است در این روز، نماز حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را بخواند و این نماز چهار رکعت است (هر دو رکعت به یک سلام) و همانند نماز حضرت امیرالمؤمنین است؛ در هر رکعت، یک مرتبه سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره قل هو الله را بخواند و بعد از سلام تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام را بگوید، آنگاه این دعا را بخواند «سُبْحَانَ ذِیالْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِیفِ سُبْحَانَ ذِیالْجَلَالِ الْبَاذِخِ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِیالْمُلْكِ الْفَاخِرِ الْقَدِیمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَ الْجَمَالَ سُبْحَانَ مَنْ تَرَدَّى بِالنُّورِ وَ الْوَقَارِ سُبْحَانَ مَنْ یَرَى أَثَرَ النَّمْلِ فِی الصَّفَا سُبْحَانَ مَنْ یَرَى وَقْعَ الطَّیْرِ فِی الْهَوَاءِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا لَا هَكَذَا غَیْرُه.» یعنی منزه است خدای صاحب عزت بلند و والا، منزه است صاحب شوکت مرتفع و بزرگ، منزه است صاحب فرمانروایی گرانمایه و دیرینه، منزه است آن کس که بیند جای پای مور را بهروی سنگ خارا، منزه است آن کس که بیند رد عبور پرنده را در هوا، منزه است آن کس که فقط او چنین است و جز او چنین نیست.